گفت و گو با سهیل سمی، مترجم آثار ساموئل بکت

برای تهیه کتاب ها بر روی عکس ها کلیک نماید یا اینجا کلیک کنید


گفت و گو با سهیل سّمی، مترجم آثار ساموئل بکت

پیچیدگی نثر بکت، ذاتی خود نوشتار اوست


سهیل سّمی، مترجم پرکار، چند اثر داستانی ساموئل بکت را به فارسی برگردانده که در نشر ثالث منتشر شده است. با او درباره ترجمه آثار بکت گفت و گو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

 

آقای سّمی، چه شد که به فکر ترجمه سه اثر ساموئل بکت افتادید؟

اولین مسئله مهم برای من این بود که بکت در ایران عمدتاً برای نمایشنامه‌های مطرحش شناخته می‌شد و جز معدودی افراد آشنا با بکت خیلی‌ها آگاه نبودند که بکت در عرصه فیکشن هم کارهای مهمی دارد که از جمله آثار شاخص ایشون هستند. کارهایی که در رمان‌ها انجام شده بود و آن‌ها را به نمونه‌های برجسته رمان مدرن بدل کرده بود شخصاً برای من جالب بود. البته در آن زمان خبر نداشتم که بعضی از کارهای بکت در نوع رمان به شکل پراکنده ترجمه هم شده. اما در هر حال ترجمه پنج رمان ایشان جزو اولویت‌های من بود.

 

مترجم پرکاری هستید آقای سّمی. قرار است چه کارهای دیگری با نشر ثالث منتشر کنید.

با نشر ثالث قرار است دوره‌ای از کارهای هنری میلر نویسنده محبوبم کار کنیم. دست کم چهار اثر و البته اگر عمری باشد در ادامه باز هم با نشر ثالث و جناب جعفریه که مدیون محبت‌هایشان هستم کار را ادامه خواهم داد.

 

چقدر ترجمه در سخت‌خوانی آثار بکت تأثیر دارد؟

‌سخت خوان شدن آثار بکت به مسائل مختلفی بستگی دارد. کیفیت ترجمه و درک مترجم از نثر بکت. اگر ارتباط درستی میان مترجم و نثر غریب بکت برقرار نشود حاصل کار از آنچه هست به مراتب غامض‌تر خواهد شد. اما عمده پیچیدگی نثر بکت ذاتی خود نوشتار اوست. در آثاری مثل آن‌طور که هست و پاره نوشته‌های بکت و اثری مثل مرفی یا وات یا حتی سه گانه این غامض بودن متن برای خواننده‌های بکت به زبان اصلی نیز کار خواندن را دشوار می‌کنند. اما قبول دارم که ناشیگری در فهم اثر و غریب بودن مترجم با عوالم بکت بر دشواری درک نوشته‌های او تا حد چشمگیری می‌افزاید.

 

 

در مقدمه کتاب «عشق اول» به مسئله تقابل بیان و عدم بیان درد در آثار بکث اشاره کرده‌اید. این مسئله چقدر ترجمه آثار بکت را دشوار می‌کند؟

در مقدمه کار سعی کرده‌ام تا حد امکان شرح بدهم که این عشق چیست. اما در مجموع می توانم بگویم که این داستان بلند بکت‌بار روان شناختی زیادی دارد. به قول فروید که گفته بود یک سیگار اکثر اوقات فقط یک سیگار نیست، این جا هم می توان گفت عشق در این کار بکت اوقات همه چیز هست جز عشق به معنای متعارف کلمه. عشق در این داستان حرمتی را که معمولاً برای این کلمه در رمان‌های سانیمانتال قائل می‌شوند ندارد. بکت خواسته یا ناخواسته نشان می‌دهد که عشق خیلی موارد و در خیلی جاها محصول نیازی است غیر از آنچه به نظر می‌آید. عشق که به نظر نیازی انسانی ست خیلی از مواقع نشانه ی نیازهای دیگری ست.